شوک اول:
همانطور که مشخص شد، روند جمعیتی روستای گیلاس در دهه های سی و چهل (با متوسط رشد سالانه بیش از۳ درصد) تقریبا عادی و حتی بهتر از عادی بوده است . اما در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه یک شوک معکوس به جمعیت روستا وارد شده بود. بطوریکه حدود ۶۰ نفر از جمعیتی که باید در روستا زندگی می کردند، چه بصورت مجرد برای تحصیل در مقطع دبیرستان و چه درقالب خانواده برای دستابی به شغل و یا شغل بهتر به سمت تهران و آمل از گیلاس خارج شدند. البته این عدد شامل فرزندان گیلاسی های خارج شده از روستا هم میشود که آنها دیگر از لحاظ شناسنامه ای هم بچه شهرمحسوب میشوند.
علی ایحال رقم واقعی جمعیت گیلاس در سرشماری سال ۱۳۵۵ بصورت زیر است:
تعداد خانوار ۱۷
تعداد جمعیت ۷۵ نفر
این درحالی است که جمعیت روستا درسال ۱۳۵۵ درصورت عدم شوک معکوس جمعیت باید بصورت زیر باشد:
تعداد خانوار ۲۵
تعداد جمعیت ۱۳۳ نفر
البته این داستان فقط مربوط به روستای کوچک ما نبود بلکه روستا های بزرگ دیگر لاریجان و شاید هم اغلب روستاهای کشور هم اسیر این شوک معکوس جمیعتی شده اند و آنها هم نتوانستند دوام بیاورند. وبقول سعدی
سعدی تو کیستی که در این حلقه ی بلا چندان فتاده اند که ما صید لاغریم
نکته دیگر قابل ذکر اینکه خروج جمعیت در برخی روستاهای بزرگ تر لاریجان یکی دو دهه زودتر از روستا های کوچک تر رخ داده است.
مقایسه برخی آمار و ارقام سال ۱۳۵۵ با ارقام سال ۱۳۳۵ در شهرستان آمل هم به نوبه خود جالب خواهد بود. برای مثال در سال ۱۳۳۵ جمعیت شهر محمود آباد(۱۶۲۸) حدود دو برابر جمعیت شهر رینه(۷۹۸) بوده است درحالی که درسال ۱۳۵۵ جمعیت شهر محمود آباد(۷۰۹۸) حدود شش برابر جمعیت شهر رینه(۱۱۶۶) بوده است.
همچنین جمعیت فقط شهر آمل درسال ۱۳۴۵ حدود ۴۰ هزار نفر بوده در سال ۱۳۵۵ به حدود ۶۹ هزار نفر رسیده است.
با توجه به اینکه بخشی از پایین لاریجان فعلی(بخش نمارستاق) در سرشماری سال ۱۳۵۵ جز شهرستان تازه تاسیس “نور” محسوب شده بود برای مقایسه تغییرات جمعیت لاریجان در طی دو دهه از ارقام جمعیت بالا لاریجان(شامل روستاهای واقع شده ازمحدوده تونل وانا و وبه بالا) استفاده شده است.
جمعیت بالا لاریجان در سال ۱۳۳۵ ۵۰۵۸ نفر
جمعیت بالا لاریجان در سال ۱۳۵۵ ۵۶۶۲ نفر ( بدون لحاظ جمعیت سد لار ۴۵۲۰ نفر)
با توجه به عملیات احداث سد لار در دهه پنجاه (۱۳۵۳ تا ۱۳۶۱) بخش قابل توجهی از آمار سرشماری سال ۱۳۵۵ بالا لاریجان مربوط به کمپ سد لار است.( تعداد خانوار ۳۹۳ و تعداد جمعیت ۱۱۴۲ نفر)
رقم ۴۵۰۰نفر برای جمعیت بخش بالا لاریجان در سال ۱۳۵۵ درحالی است که جمعیت بالا لاریجان بعد از دو دهه (۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵)باید بیش از ۹هزار نفر درسال ۱۳۵۵ باشد.
خلاصه اینکه روستاهای لاریجان نصف جمعیت مربوط به خود را در طی بیست سال(۱۳۳۵ تا ۱۳۵۵)از دست داده اند.
مسائل متعددی مانند اشتغال ، تحصیل در مقاطع بالاترو نبود امکانات کافی و… باعث شد تا افراد روستا را ترک کنند و شاید یکی از مهمترین مشکلات – که به نوعی دلیل مشکلات دیگر هم محسوب میشد- کم جمعیتی بوده است. مثلا یکی از معضلاتی که مشکل کم جمعیتی ایجاد میکرد این بود که باعث میشد تا تعداد افراد مورد نیاز برای تشکیل مدرسه راهنمایی در این روستا و یا حداقل روستاهای همجوار به حد نصاب نرسد. با خروج جمعیت مشکل کم جمعیتی که کمی امکانات را بهمراه می آورد تشدید شده است. و افراد باقیمانده در روستاها نسبت به افراد قبلی بهانه قوی تری برای خروج از روستا داشتند.
اگر کلیه دلایل موجود مهاجرت را بخواهیم در چند کلمه خلاصه کنیم میشود همان ” اختلاف مشخصات یک زندگی شهری و روستایی”. مانند مسائلی از قبیل اختلاف درآمد، اختلاف امکانات تحصیلی و رفاهی و… که بعضاً میتواند منشا طبیعی و یا انسانی داشته باشد. و درمقابل اختلاف شرایط آب و هوایی یکی از آن عللی است که عموما منشا طبیعی دارد.
۱ دیدگاه برای “چه شد که به شهر آمدیم و گیلاس تنها ماند؟!”
با سلام
پدیده مهاجرت از روستا به شهر از زمانی آغاز شد که رشد شهر نشینی و صنعتی شکل گرفت و مادامی که این وضعیت (رشد صنعت) وجود داره به قول معروف کاریش نمیشه کرد اما بد نیست به معایب و مزایا توجه کنیم
مزایا مهاجرت
۱-دستیابی هرچه بهتر به صنعت و تکامل
۲- امکان رشد ابعاد مختلف انسانی مادی وفرهنگی در غالب شهری
۳-دستیابی به بهداشت که مهم ترین معضل عصر حاضر نداشتن این ویژگی در روستاها هست
معایب مهاجرت
۱-سکنا گزیدن در ابعاد کوچک شهری که چندان خوشایند نیست
۲-کاهش عمر که همچنان ادامه دارد
۳-از دست دادن مواد عالی و ارگانیک
۴-وجود آلودگی های صوتی هوایی و.. در شهر که در روستا وجود ندارد
۵-بد خلقی نسبی مردم شهر نشین نسبت به مردم روستایی به جهت فشار های روانی و مادی شهری (به نظر من)
اما جمله آخر =بایستی کار ها را به طوری انجام دهیم که همه چی روال طبیعی خودش رو طی کنه همه چیز را در کنار هم داشته باشیم کاری نکنیم که بدست آوردن چیزی در گرو از دست دادن چیز دیگر باشد.
یا علی